نویسنده: ‌استاد مصطفی مشهور- رحمه‌ الله‌-
ترجمه: ‌علی عزیزی_ بانه

مقدمه‌ی مترجم
امروز جهان بشریت به قله‌های دانش و تکنولوژی دست یافته، ‌جهان پهن و گسترده را به دهکده‌ای کوچک تبدیل کرده، ‌ و آسایش و رفاه معیشتی به اوج خود رسیده و زندگی پر زرق و برق شده، ‌و در یک جمله‌ی کوتاه می‌توان گفت: ‌عالم خیال به عالم واقعیت تبدیل شده است... اما این کاروان در حرکت به سوی منزلگاه خویش، ‌تنها از ابراز عقل استفاده کرده و تنها بر آن تکیه زده بود، ‌وقتی که به منزلگاه رسیده و می‌خواهد از این به بعد شاهد لحظات خوب زندگی خویش باشد و زندگی موفقیت‌آمیز خود را نظاره کند، ‌اما روح و روان آن در میان آن جهان پر زرق و برق همچنان احساس ناراحتی و خلل و کمبودی خواهد کرد، ‌کمبودی که ضمیر ناخودآگاهش او را به سوی مأمن و مبدأ اصلی خویش رهنمون می‌کند و او را وادار به اقرار به عالم والا و ماوراء طبیعت و رو کردن به خالق یکتای بی‌همتا خواهد نمود و روح و روان تنها او را منبع تأمین امنیت و خواستها و تغذیه‌ی خویش می‌داند.
جهان بشریت طعم و کام دستاورد و پیامد عقل بدون نقل را چشیده و احساس کرده و در جستجوی سعادت واقعی است و پی به این واقعیت برده که باید ماشین زندگی انسان توسط عقل و نقل به سوی منزلگاه اصلی به حرکت در آورده شود.

پس امروز بشریت عاشق معشوق گمشده‌ی خویش و در پی یافتن آن است تا پروانه‌وار به دور آن طواف نماید، ‌و شدیداً تشنه آنست. پس بهترین ساقی کجاست تا آنها را سیراب کند و از مرگ نجات دهد و دوباره در کالبد آنها جان تازه بدمد...

پس کدام آب شیرین‌تر و سالمتر از اسلام و کدام ساقی پاکتر و مهربانتر از داعی اسلام لذا، ‌ای داعی الی الحق آستین همت را بالا ببر، ‌و عزم خود را بر اجرای پروژه دعوت بویژه دعوت فردی، ‌جزمتر کن، ‌و مردم را از مرگ نجات ده، ‌و در کالبد آنها جان تازه بدم؛ زیرا تو مهربانترین فرد به جامعه بشریت هستید و بهترین سخن را بر زبان می‌رانید، ‌و بهترین فردی هستی که خالصانه و بدون هیچ گونه توقعی در راستای روشنگری دینی و هدایت مردم گام برمی‌دارید. پس هزارها درود بر تو، ‌تویی که در راستای گسترش فرامین الهی و نهادینه کردن حق و ربانی کردن جامعه شب و روز تلاش می‌کنی؛ آه! آچه لحظه‌های به یادماندنی است آنگاه که تو سخن و خواست الهی را به جامعه بشریت ارائه می‌دهید و در واقع به سخنگوی او تبدیل شده‌اید.

آه! آچه لحظه‌های به یادماندنی است آنگاه که با روش منطقی و اصولی و گفتگو و دیالوگ حق را ارائه می‌دهید و مردم را با این زبان به حق دعوت می‌کنید و در عین حال نیز مشت محکمی را بر دهان کسانی می‌کوبید که می‌گویند اسلام حامی و مروج خشونت است و با زور شمشیر دامنه خود را گسترش داده.

آه! آچه لحظه‌های به یادماندنی است آنگاه که با این روش مسالمت‌آمیز و مهرآمیز می خواهید با زبان حال و قال اعلام بدارید که نمونه عینی مسالمت‌آمیز و مهرآمیزی با خلق خدا و همچنین نمونه عینی خداخواهی به جای هواخواهی، ‌دگرگرایی به جای خودگرایی، ‌جامعه‌گرایی به جای انزواگری و... همین است که شما آن را مشاهده می‌کنید.

آه! آچه لحظه‌های به یادماندنی است آنگاه که با فردی ناشناس نشسته‌اید و هیچ توقعی از او جز پذیرش رحمت الهی ندارید و هیچ هدفی را جز اصلاح وی مدنظر ندارید...

آه! آچه لحظه‌های به یادماندنی است آنگاه که پیامبر می‌فرماید اگر فردی به وسیله تو هدایت یابد، ‌از دنیا و مافیها برای تو بهتر است.

پس ان‌شاء ‌الله با عزمی جزمتر در راستای ساختن جامعه‌ای اسلامی و حکومتی اسلامی تلاش و کوشش بنما؛ زیرا همین تلاشها است که می‌تواند در آینده نه چندان دور این اهداف را تحقق بخشند. و این گفته‌ای نیست که بر روی کاغذ نوشته شود و بس و خیالی نیست که تنها در عالم ذهن باقی بماند، ‌بلکه تلاشی است بس سترگ و واقعی برای نمونه زیرا همین تلاشها و دعوتهای کوچک و فردی بود که صهیونیسم توانست حکومت و دولت یهودی را از عالم خیال به عالم واقع تبدیل کند. زمانی که تئودر هرتزل از دولت یهود سخن راند و کتابی را در همین راستا نوشت، ‌همه‌ی مردم حتی خود یهودیها او را دیوانه‌ می‌دانستند؛ اما شد آنچه که نمی‌شد!

پس تو نیز این تلاشها را دست کم مشمار، ‌با یاری خدا شروع به فعالیت و انجام وظیفه‌ی دینی کن، ‌در آینده نه چندان دور این فعالیتها مثمرثمر واقع خواهند شد؛ در حرکت به سوی این اهداف از سختی‌ها و اذیت و آزارها مهراس زیرا آینده‌ای بسیار خوب در انتظار شما است و پیامبر بزرگوار را در این راه مقتدای خود قرار ده و همانند دکتری متخصص شروع به خدمت کن و بیماریها را خوب تشخیص ده و از داروخانه‌ی اسلام برای آنها دارو تهیه کن...



دیباچه‌ی نویسنده‌

برای مرکز تحقیقات و پژوهشهای اسلامی مایه‌ی بس خوشحالی است که بر این رساله‌ی برادر گرامیمان که پیرامون دعوت فردی به نگارش درآمده مقدمه‌ای کوتاه بنویسید.

این رساله شامل روش و مراحل مفیدی است که با یاری خدا می‌توان بوسیله آنها اهداف مورد نظر را تحقق بخشید.

حقیقتاً بر ما واجب است آنچه را که بدان ایمان آورده‌ایم، ‌به اجرا درآوریم، ‌و بزرگترین تلاش را به اصلاح خود و دعوت دیگران اختصاص دهیم. و همچنین واجب است که دعوت ما در دل و فکر و جان‌مان جایی گیرد و در خون و رگ‌مان نفوذ و سرزمین وجودمان را اشغال کند...

دعوت فردی گونه‌ای از گونه‌های دعوت به شمار می‌آید. زیرا وسایل و ابزار دعوت بسیار زیادند از جمله‌ی آنها، ‌نوشتن، ‌موعظه و خطبه، ‌دیدار و ملاقات، ‌سخن عادی، ‌تلاش جدی و... داعی در پروژه دعوت فردی در میان همه اینها دارای تلاش نکوهیده و ستوده است.

داعی وقتی که به اطراف خود نگاه می‌کند، ‌در حلقه‌ی تدریسش در مسجد و خانه‌اش شاگردان و پیروان خود را می‌بیند؛ و با تمامی آنها برخورد شایسته و زیبا دارد، ‌و همیشه این فرمایش پیامبر را مورد نظر قرار می‌دهد که می‌فرماید: ‌ اگر خدا یک فرد را بوسیله تو هدایت دهد، ‌این از همه چیز برای تو بهتر است

در این مقدمه‌ی کوتاه می‌خواهیم به پروژه‌ی فرد واحد بپردازیم و خلاصه آن این است که همه کسانی که از طریق دعوت فردی مشغول انجام وظیفه هستند، ‌همه تلاش آنها در این خلاصه می‌شود در مدتی که در نظر گرفته‌اند دوست و یاور جدید دیگری را وارد دعوت کنند، ‌و به این پروژه فکر خواهند کرد و عزم خود را بر تحقق آن جزم و تمام توان خود را در راه آن صرف خواهند نمود؛ و این را به عنوان آزمایشی برای خود تلقی می‌کنند.

و موفقیت در این پروژه، ‌به معنای چند برابر شدن تعداد دعوتگران اسلامی و پرچمداران جهاد در راه خدا و گسترش پرسرعت دعوت اسلامی و ازدیاد توده‌ی مسلمان و تقویت توان آنها است؛ و همچنین به معنای این است که ما مرحله‌ای را جهت تحقق اهداف و آمال مسلمانان طی کرده‌ایم...

داعی در هر گامی که برمی‌دارد هرگز کلیدی که بدان دلها را باز می‌کند از یاد نخواهد برد. آن هم: نبئنا بتأ ویله انا نراک من المحسنین / ما را از تأویل و تعبیر آن بیاگاهان که تو را از زمره‌ی نیکوکاران می‌بینیم. یوسف آیه 36

واجب است که داعی با نفس خویش جهاد کند و نسبت به آن موضع بازرس و اصلاحگر و نظاره‌گری را داشته باشد و اگر بر آن پیروز شود، ‌بر غیر آن به آسانی می‌تواند فایق آید.

زیرا خداوند می‌فرماید: قد افلح من زکاها / حقیقتاً کسی رستگار و کامیاب می‌گردد که نفس خویشتن را پاکیزه دارد و بپیراید. شمس آیه 9

در پایان از خداوند مهربان می‌خواهیم که ما را به سوی خیر توفیق دهد و از زمره‌ی پیروان تلاشگر و حزب نجات بخش خود، ‌قرار بده؛ زیرا تو بهترین مولی و بهترین کمک رسانی...

مرکز تحقیقات و پژوهشهای اسلامی

مجله الدعوة





دعوت به سوی خدا

دعوت فردی:

دعوت به سوی خدا، ‌در هر زمانی بر هر فرد مسلمانی اعم از زن و مرد واجب است و بویژه در دوران ما به خاطر اینکه امت اسلامی توسط دشمنان خدا مورد هجوم وحشیانه جهت سلب جوهر دعوت اسلامی در درون مسلمانان قرار گرفته، ‌واجب‌تر است.

دعوت به سوی خدا مقامی بسیار والا برای دعوتگر محسوب می‌شود. خداوند در این رابطه می‌فرماید: و من احسن قولاً ممن دعا الی الله و عمل صالحاً و قال اننی من‌المسلمین / سخن چه کسی بهتر و زیباتر از سخن کسی است که مردم را به سوی خدا دعوت می‌کند و خود نیز عمل صالح و شایسته انجام می‌دهد و می‌گویید ما از زمره‌ی مسلمانان هستیم.

دعوت به سوی خدا دارای اجر و پاداش بسیار بزرگ و عظیمی است. پیامبر اسلام می‌فرماید: اگر خداوند فردی را به وسیله‌ی تو هدایت دهد، ‌این برای تو بهتر از دنیا و مافیها است.

دعوت به سوی خدا در این وضعیت ناهموار و درهم و برهم و در میان آن همه پرچمها، ‌گرایشها، ‌گمراهی‌ها، ‌شک و شبه‌ها و... جزو مهمترین و ضروری‌ترین کارها است.

دعوت به سوی خدا مرحله‌ای مهم از مراحل فعالیت جدی اسلامی است، ‌و این جزو مرحله‌ی قبل از مرحله تکوین و تربیت یعنی تعریف است.

و دعوت شامل دو نوع است، ‌یکی دعوت عمومی آنهم با حضور در جلسات و تدریس و با وسایل اطلاع‌رسانی همانند کتاب، ‌روزنامه، ‌مجله، ‌نوار... می‌باشد. و دیگری نیز دعوت فردی است که اهمیت آن از دعوت عمومی کمتر نیست. و ما در اینجا با کمی تفصیل به تعریف آن خواهیم پرداخت؛ و این نیز شامل دو قسم است.

یک: ‌مربوط به معانی و روش دعوت و پیشرفت تدریجی بنا بر چگونگی مراحل مختلف آن است.

دو: ‌پیرامون مشخصات دعوت فردی و ویژگی‌های داعی‌ای که مشغول دعوت فردی است.

نخست پیرامون روش و مراحل دعوت فردی:

لازم است ما واقعیت مسلمانانی را که قرار است آنها را به سوی خدا دعوت کنیم بشناسیم ما در اینجا تنها سخن از دعوت مسلمانان می‌رانیم زیرا آنچه که مطلوب و مورد نظر می‌باشد این است که باید ما واقعیتی که مسلمانان در آن بسر می‌برند، ‌و فهم ناقص و سهل‌انگاری و بی‌عملی و تندروی‌ای که نسبت به اسلام دارند را به فهم کامل و صحیح و فراگیر و پاک از دین به گونه‌ای که پیامبر آن را آورد تغییر دهیم و آنها را نسبت به خواستهای کامل دین و بعداً چگونگی تحقق بخشیدن به این خواستها، ‌بنا بر روش کامل و صحیح، ‌آگاه کنیم.

با کمی تحقیق راجع به جامعه خویش پی به ضعف ایمان و یا ایمان بی‌روح مردم خویش همراه با عدم شناخت صحیح آنها از حقیقت دین و همچنین هجمه‌ی فکری‌ای که نسبت به آنها صورت گرفته، ‌می‌بریم؛ و همراه با اینها نیز از وضعیت اسفناک بسیاری از مسلمانانی که در آن قرار گرفته‌اند و عملاً دارند آگاهانه یا ناآگاهانه زمینه را برای دشمنان جهت بکارگیری بعضی از مسلمانان علیه دین، ‌فراهم کرده‌اند، ‌اطلاع پیدا می‌کنیم.

هرگز از اینها انتظار بیداری، ‌حرکت، ‌تلاش و تولید برای اسلام نمی‌رود؛ مگر اینکه نخست ایمان را در درون آنها بیدار کرد و آنها را به سوی شناخت و حرکت و تلاش و ارتقاءدهی به خویش جهت رسیدن به مدارج والای تلاشگران و دعوتگران صالح، ‌تشویق نمود.

و آنچه که می‌تواند مثمرثمر واقع شود این است که پایبندی به نظم و قانون در مسیر حرکت، ‌مسئله‌ای بسیار مهم و لازم می‌باشد، ‌و نبود نظم و قانون صد در صد منجر به عقب‌گرد و خاموشی و افت خواهد شد.

باید دعوت را با فردی ناآگاه و ساده آغاز کنیم، ‌و او را مرحله به مرحله و گام به گام در باب توضیح نحوه‌ی حرکت با گروهی همانند این، ‌به حرکت درآورد.

و در حقیقت میان اینها افرادی وجود دارند که از موفقیت و شرایط خوب و بزرگی برخوردارند و زودتر از آنها جواب دعوت شما را می‌دهند، ‌بهتر آن است که نخست دعوت خود را با آنها از راه گفتگو پیرامون لزوم صرفه‌جویی در وقت و فعالیت، ‌آغاز کرد.

حال و وضعیت بسیاری از مسلمانان که دنیا آنها را به خود مشغول و آنها را از طاعت و عبادت خدا منصرف و منحرف نموده همانند گروهی می‌باشند که در خواب فرو رفته‌اند و آتش دارد به آنها نزدیک می‌شود، ‌آنها اگر همچنان در خواب باشند، ‌آتش آنها را طعمه‌ی خود خواهد کرد؛ اما در میان این خفتگان کسانی وجود دارند که این حادثه را نظاره می‌کنند ولی توان دفع آتش از این خفتگان را ندارند، ‌آنچه که باید آنها آن را انجام دهند، ‌این است که باید خفتگان را بیدار کنند، ‌تا هر یک از آنها راهی را جهت مهار آتش بیابند، ‌و هر تلاش و هشداری برای فرار از آتش قبل از بیدار کردن خفتگان، ‌بی‌فایده است و اصلاً جواب آنها را هم نخواهند داد زیرا در خواب فرو رفته‌اند این هشدارها را نمی‌شنوند؛ پس آنچه که نخست لازم است همانا بیدار کردن خفتگان و بعداً برحزر داشتن آنها از این حادثه می‌باشد.

ولی اکثراً واکنش خفتگان در این مواقع در برابر بیدارگران این است که از آنها می‌خواهند دست از سرشان بردارند، ‌و در خواب فرو می‌روند و بر آن پافشاری می‌کنند، ‌زیرا از خواب لذت می‌برند و نمی‌خواهند کسی آنها را بیدار کند...

او چنین خواسته‌ای دارد و همچنان در خواب است و هرگز بیدار نشده زیرا گر واقعاً بیدار می‌شد و آتش را می‌دید قطعاً از آن فرار می‌کرد و خواب را از خود حرام می‌کرد، ‌؛ و اگر به او گفته شود که تو را بیدار کرده‌اند، ‌او هرگز بدین سخن باور نمی‌کند و الا بیداری وی همگام با دوری و فرار از آتش می‌بود.

وضعیت داعی الی الله و همراه با کسانی که قرار است آنها را به سوی خدا دعوت کند، ‌همانند این است.

داعی باید در دعوت مردم صبر و تحمل داشته باشد و اذیت و آزارها و بی‌ادبی‌هایی که از طرف مردم نسبت به او روا داشته می‌شود را تحمل کند. و باید در این راه پیامبر بزرگوار را مقتدای خود قرار دهد. او در راه دعوت مردم با انواع اذیت و آزارها روبه‌رو شد، ‌اما صبر را پیشه کرد و همچنان بر دعوت مردم پا بر جا ماند و می‌گفت: رب اهد قومی فانهم لا یعلمون / خدایا قوم من را هدایت ده زیرا آنها نمی‌دانند.

و در این رابطه هم امام بنا به اخوان المسلمین توصیه می‌کند که:

کونوا مع الناس کالشجر یرمونه بالحجر و یرمیهم بالثمر / با مردم همانند درخت میوه باش، ‌اگر تو را با سنگ زدند تو آنها را با میوه جواب بده.

مراحل دعوت فردی:

مرحله‌ی نخست در دعوت فردی: ‌در این مرحله داعی باید برای ایجاد رابطه و تعارف با کسی که می‌خواهد آن را دعوت کند، ‌تلاش نماید؛ تا جایی که این فرد عیناً و عملاً احساس کند که تو به او توجه می‌کنید. و اگر غایب شد از او سؤال خواهید کرد... و نباید در این مرحله از هیچ یک از مسایل دعوتی سخنی راند تا درون وی باز شود و آمادگی درک آنچه که به او گفته می‌شود را داشته باشد تا از آنها استفاده ببرد.

و باید این مرحله تا بدان جا طول بکشد که مدعو پاسخ درخواست وی را بدهد و برای شنیدن و گوش سپردن به آنچه که به سوی آن دعوت می‌شود، ‌اعلام موافقت کند، ‌و ممکن است این مرحله چند هفته طول بکشد. و هر سخنی با او قبل از طی کردن این مرحله چه بسا باعث نفرت وی از این دعوت و عدم پاسخ مثبت بدان می‌باشد.

مرحله‌ی دوم: ‌در این مرحله داعی باید تلاش کند بطور غیر مستقیم ایمان خفته و بی‌روح درون مدعو را بیدار کند. و نباید مستقیماً پیرامون قطیه ایمان با او صحبت کرد.

بلکه بهتر آن است که با روش عادی و طبیعی کما اینکه آن ایمان اصلاً مورد نظر نیست، ‌با او بحث را آغاز نمود.

داعی باید به دنبال فرصتی باشد تا پرنده یا درختی یا جانواری یا هر مخلوق دیگر خدا را ببیند و با مدعو راجع به قدرت خدا و خلق و عظمت آن مخلوق صحبت کند، ‌مثلاً اینکه این درختها و این گیاهان چگونه از این خاک و به سبب آب روئیده‌اند و بعضی از آنها در ساقه و برگ، ‌گل و میوه و رنگ و بو و طعم با هم فرق دارند، ‌در حالی که از یک آب می‌آشامند و در یک خاک بزرگ شده‌اند؛

صنع الله الذی أتقن کل شیء / این ساختار خدائی است که همه چیز را محکم و استوار آفریده است. نمل آیه 88

و اینکه آیا دانشمندان با وجود آنکه به قله‌های دانش رسیده‌اند، ‌آیا می توانند در فعالیت خویش مثلاً دانه‌ای گندم را درست کنند گندم مصنوعی که اگر آن را در زمین بکارند و آن را آب دهی کنند و بعداً به صورت دانه‌ای گندم در آید

آنها هرگز نمی‌توانند این کار را بکنند، ‌زیرا رمز و راز رویش و رشدی که خداوند در دانه‌ها آفریده خاص خدا است و بشر نمی‌تواند این خاصیت را در دانه‌های مصنوعی قرار دهد. همانگونه که اگر تمامی مردم جمع شوند تا اینکه پشه‌ای را بسازند، ‌آنها هرگز نمی‌توانند زیرا آفرینش و حیات خاص خدای یکتا است.

بدین گونه با او صحبت می‌شود و این را با شیوه‌هایی گوناگون با او تکرار می‌کنید، ‌تا اینکه تفکر در آفریده‌های خدا به ازن خدا منجر به تنزیه و تقدیس خدا نزد وی گردد. و این نیز بنا به فرموده خداوند است که می فرماید: و یتفکر ون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک فقنا عذاب النار / پروردگارا! آاین دستگاه شگفت کائنات را بیهوده و عبث نیافریده‌ای؛ تو منزه و پاکی پس ما را از عذاب آتش محفوظ دار. آل عمران آیه 191

این آیه بر این امر تأکید می‌ورزد که نتیجه تفکر و اندیشه، ‌تنزیه و تعظیم خدا خواهد بود؛ و فرد را وادار به یاد کردن از روز آخرت و حساب و کتاب و پاداش و سزای آن می‌کند، ‌فرد مؤمن وادار به این خواهد شد که به آستانه قدسیت الهی دست نیاز و نیایش بلند کند و بگوید بار خدایا! آمرا از عذاب آخرت مصون و محفوظ بدار. این چنین با بیدار کردن ایمان به خدا و به وحدانیت و ویژگی‌های قدرت و کمال او، ‌قلبش زنده خواهد شد و برای شناخت خدا تلاش خواهد کرد، ‌و از غفلت بیدار می‌شود و برای تکمیل قضیه‌ی ایمان به آخرت و به حیات دوباره و حساب و کتاب و سزا و جزای روز آخرت، ‌آمادگی پیدا می‌کند. و همچنین از وظیفه‌ی اصلی همانا عبادت و بندگی ذات اقدس که خدا ما را به خاطر آن در این دنیا آفریده، ‌شناخت پیدا خواهد کرد و هرگز تصور نمی‌کند که خالق بی‌همتا ما را بدون هیچ هدفی آفریده باشد.

و شاید مورد فایده واقع شود که اگر به مسئله تکریم و بزرگداشت انسان توسط خدا به خاطر جنبه معنوی و ملکوتی آن، ‌پرداخته شود ; و اینکه بسیاری از مردم این جنبه را اهمال کرده‌اند و تنها جنبه مادی را در نظر دارند و برای آن زندگی و تنها آن را تقویت می‌کنند. و باید برای داعی توضیح داده شود که عقیده و فکر صحیح برای تغذیه جنبه معنوی و ملکوتی که در آن سعادت دنیا و آخرت هست لازم و ضروری است.

و گفتگوها این چنین پیرامون مسایل ایمان ادامه می‌یابد. و هنگامیکه این مسایل در درون وی بیدار شدند او در اعمال و رفتار خویش تجدید نظر خواهد کرد، ‌و احساس می‌کند که اگر همچنان بر ضعف و یا اهمال ایمان پا بر جا باشد و از خدا غفلت ورزد و از ایشان اطاعت نکند و رو به معصیت خدا بنماید، ‌در روز آخرت با عذاب سخت خدا روبه‌رو خواهد شد روزی که هیچ گریز و مفری برای وی نیست.

بعد از این، ‌به آسانی می‌توان او را تسلیم خواسته‌های خود از جمله پایبندی به تعالیم اسلام، ‌کرد.

مرحله‌ی سوم: ‌داعی در این مرحله، ‌مدعو را در اصلاح حال و وضعیتش کمک خواهد کرد، ‌و او را به طاعت و عبادات فرض شده آشنا می‌کند، ‌و اینکه باید آنها را پیگیری و نظم دستوراتشان را رعایت نماید و از عصیان و نافرمانی خدا دوری گزیند و خود را متخلق به اخلاق اسلامی کند.

و بسیار خوب و مفید است که کتابهایی ساده و آسان را در مسایل عقیدتی، ‌عبادتی و اخلاقی برای وی تهیه شود تا آنها را مطالعه کند. و همچنین به وی پیشنهاد شرکت در بعضی از درسها و موعظه‌ها شود، ‌تا اهل خیر و صلاح را بشناسد و از بدرفتاران و هرزه‌گویان دوری جوید. و باید جوّی را برای وی فراهم کرد که او را برای تکمیل شخصیت اسلامی یاری رساند.

داعی باید صبر داشته باشد و مدعو را همچنان دنبال کند تا اینکه قدم وی در این راه استوار و محکم گردد؛ و نباید مدتی طولانی او را بدون تعهد و همکاری ترک گوید. تا حرکت وی ادامه پیدا کند و از عوامل سستی و تنبلی و کم‌کاری دوری جوید؛ و این مرحله چند هفته و یا چند ماه طول می‌کشد تا شخصیت اسلامی وی بدون نوسانات و هیجان زندگی، ‌محکم گردد.

و این را هم بگوئیم: ‌که بالفعل افراد بسیاری بدین صورت هستند و می‌توان مرحله‌ی چهارم که الان خواهد آمد را با آنها آغاز کرد و البته این باید حتماً بعد از تحقق مرحله‌ی نخست که همانا ایجاد رابطه و علاقه خوب با مدعو است تا اینکه آماده و حاضر تداوم گفتگو و بحث پیرامون انجام واجبات دعوت، ‌باشد.

مرحله‌ی چهارم: ‌در این مرحله داعی باید معنای شمولیت و فراگیری عبادت را توضیح دهد؛ و اینکه نباید آنها را تنها در نماز و روزه و حج و زکات خلاصه کرد. بلکه عبادت شامل تمام جوانب زندگی انسان اعم از خوردن، ‌آشامیدن، ‌پوشانیدن، ‌علم، ‌تلاش، ‌ازدواج، ‌ورزش، ‌سرپرستی خانواده... خواهد شد. و همگی اینها بنا به دو شرط ذیل نزد خدا عبادت محسوب می‌شوند.

1. نیت صحیح و مطابقت آن با دستورات الهی؛ یعنی هدف، ‌استعانت و یاری جستن از آنها برای انجام طاعت و عبادت خدا و تحقق بخشیدن به مراد و هدف الهی در خلافت و جانشینی انسان در کره خاکی، ‌باشد.

هدف از خوردن و آشامیدن، ‌خود را تقویت کردن برای توانایی انجام طاعات و اجرای فرامین الهی است؛ پس خوردن و آشامیدن طاعت به شمار می‌آید و اینها مایه‌ی ثواب ما خواهند شد.

یا ما دانش را می‌آموزیم تا مایه‌ی خیر و برکت و منفعت برای مسلمانان و دولت اسلامی باشیم؛ پس علم و دانش نیز عبادت است، ‌و ما به خاطر صرف وقت و تلاش علمی امان، ‌مستحق پاداش الهی واقع خواهیم شد.

و یا فعالیت و تلاش در هر رشته‌ی تخصصی نیز، ‌عبادت محسوب می‌شود. کسب مال و ثروت حلال عبادت است زیرا حیات ما بدان وابسته است.

یا ما ازدواج خواهیم کرد تا اینکه دامن خود را از معصیت و گناه محفوظ بداریم، ‌و خانواده‌ای اسلامی که پایه و اساس برای تشکیل حکومت اسلامی است را سر و سامان د هیم؛ و تا اولاد و نسلی صالح که ما تعهد به تربیت آنها بنا بر قواعد و قوانین اسلامی هستیم به وجود آیند و تا خدا بوسیله آنها دین خود را عزت بخشد؛ پس ازدواج نیز عبادت است. و تلاش در تربیت افراد هم عبادت محسوب می‌شود.

ما ورزش می‌کنیم تا بدنمان از لحاظ جسمانی قوت پیدا کند و بتوانیم لباس دعوت و جهاد در راه خدا را بر تن کنیم، ‌پس ورزش نیز عبادت خواهد بود...

پس بدین گونه دنیا به محرابی بزرگ تبدیل خواهد شد که در آن هر کاری را که با چنین نیتی انجام دهیم، ‌در حقیقت انجام عبادت است.

2. شرط دوم نیز موافقت و مطابقت این اعمال و کردار با قوانین و شریعت الهی و تعالیم اسلامی است. یعنی اینکه جز حلال را نخوریم، ‌و جز حلال را نیاشامیم، ‌و جز حلال را نپوشیم، ‌و هیچ کاری را جز اینکه با موافقت خدا انجام ندهیم. تا اعمالمان در پیشگاه خدا به عبادت مقبول تبدیل شود.

زیرا هرگز قابل تصور نیست که از حرام جهت تقویت بدنمان برای انجام طاعت و عبادت خدا، ‌استفاده کنیم.

فرد مسلمان بدین شیوه، ‌در این مرحله تمامی حرکات و سکنات خویش را با قانون و خواست خدا تنظیم خواهد کرد و با این اعمال عبادت خدا را نیز انجام خواهد داد...

مرحله‌ی پنجم: ‌در این مرحله داعی باید تلاش نماید و برای مدعو توضیح دهد که دین تنها به این بسنده نخواهد کرد ما خود مسلمان باشیم و کاری به کس نداشته باشیم و دیگران را اذیت نکنیم و بس؛ و همانند افرادی لا أبالی و بی‌توجهمشغول عبادت خود باشیم و خود را متخلق به اخلاق اسلامی نمائیم.

بلکه اسلام دینی اجتماعی است و دارای قانون و نظم و نظام زندگی و قدرت و قانون و دولت و جهاد و امتی واحد، ‌می‌باشد.

و این فهم صحیح از اسلام، ‌مسئولیت و وظایفی عمومی بر دوش ما می‌گذارد و لازم است ما آنها را بنا به دستورات خدا اجرا کنیم، ‌تا جامعه از لحاظ اقتصادی، ‌سیاسی، ‌قانون‌گذاری، ‌اجتماعی... بر اساس قواعد و قوانین اسلام شکل گیرد.

و همه‌ی ما می‌دانیم که مسئولیت ما نسبت به دین همانا تلاش برای استقرار و حاکمیت آن در کره خاکی است... حتی لا تکون فتنه و یکون الدین کله لله. و بر ما واجب است که برای تبلیغ دین و رساندن آن به گوش تمامی مردم فعالیت کنیم. هرگز ممکن نیست که مسلمانی بتواند در حالت انزوا و گوشه‌نشینی و بدور از برداران و خواهران دینی‌اش، ‌زندگی اسلامی صحیح و کامل را پشت سر گذارد؛ و نسبت به فشارها و آشوبها و حادثه‌هایی که دشمنان خدا در نواحی مختلف اسلامی برای مسلمانان می‌آفرینند، ‌بی‌تفاوتی نشان دهد و از آنها متأثر و متحزن نباشد. پیامبر اسلام می‌فرماید: هر کس نسبت به وضعیت و مشکلات و کار مسلمانان توجه نکند، ‌از زمره مسلمانان نیست.

پیرامون همین موضوع با مدعو بحث و گفتگو صورت می‌گیرد، ‌تا نزد وی احساس به مسئولیت عمومی در برابر اسلام و مسلمانان، ‌جان گیرد و تولد یابد و از حالت انزوا و گوشه‌نشینی خارج شود.

بعد از این، ‌وظایف و مسئولیتهایی که این مرحله به عهده‌ی او خواهد گذاشت، ‌برای وی توضیح داده می‌شود. وظایفی از قبیل وجوب تلاش برای تشکیل دولت اسلامی و بازگشت دوباره خلافت اسلامی آنهم بعد از دسیسه‌هایی که برای آن چیدند و آن را از بین بردند؛ و همچنین باید تفرقه و اختلافات و فشارهایی که دشمنان دین بر جهان اسلام تحمیل کرده‌اند، ‌توضیح داده شود. و به دسیسه‌ها و آشوبها و سخن‌چینی‌هایی که در اعتقاد مسلمانان ایجاد کرده‌اند، ‌اشاره کرد، ‌و تخریب مساجد و هتک حرمت مسلمانان و چپاول و استثمار اموال و سرزمین آنها و ایجاد و تربیت نسلهایی بنا به دستورات غیر اسلامی توسط دشمنان را بیان داشت.

زیرا همگی اینها ناشی از عدم وجود دولتی است که دست دشمنان خدا را از این مناطق کوتاه کند و آنها را از تجاوزگریهایشان باز دارد و مسلمانان را دور هم جمع گرداند و سخن آنها را یکی نماید و فرامین خدا را در آن حاکم گرداند.

و همچنین لازم است برای مدعو توضیح داده شود که مسئولیت تشکیل حکومت اسلامی تنها به عهده‌ی حاکمان و عالمان نیست، ‌بلکه وظیفه هر مرد و زن مسلمانی است که در این مرحله از دعوت اسلامی بسر ببرد.

و اگر از تلاش برای تشکیل دولت اسلامی خودداری کنند همگی مسلمانان گناهبار و دچار معصیت خواهند شد.

با چنین شیوه‌ای با مدعو پیرامون بیدار نمودن احساس به چنین مسئولیتی، ‌بحث خواهد شد به گونه‌ای که او وادار به تفکر و اندیشه‌ی جدی در کیفیت ادای این مسئولیتها و نحوه‌ی انجام آن خواستها، ‌شود.

مرحله‌ی ششم: ‌در این مرحله باید توضیح داده شود که این مسئولیت به تنهایی ادا نخواهد شد؛ و هر فردی به تنهایی توانایی آن را ندارد که دولت اسلامی را تشکیل دهد و خلافت اسلامی را باز گرداند، ‌زیرا لازم است که گروهی جماعتی وجود داشته باشد و این تلاشها و استعدادهای فردی را جمع نماید و از آنها برای تحقق این امر مهم و سترگ بهره گیرد.

و قاعده معروف شرعی نیز برای تجویز وجود گروه و جماعت اسلامی این است که ما لایتم الواجب إلا به فهو واجب؛ هر چه که موجب انجام واجبی شود، ‌آن نیز واجب خواهد شد.

مادامیکه وجوب وجود حکومت اسلامی جز با گروهی صورت نگیرد، ‌پس وجود گروه هم واجب است.

هیچ فردی گمان نمی‌برد که کمال و رشد اسلام در این باشد که فرد در عزلت و انزوا بسر ببرد و وارد گروهی برای اجرای اصول و مبانی و واجبات اسلامی ، ‌‌نشود؛ بلکه از مهمترین وظایف و واجبات اسلامی‌ای که در شرایط کنونی بر دوش ما است، ‌همانا تلاش پی در پی برای برپایی حکومت اسلامی می‌باشد. این گامی اساسی است و باید برداشته شود؛ ولی بسیاری از مسلمانان پی به ضرورت وجود گروه اسلامی نبرده‌اند، ‌و با آن به خاطر ترس و هراس از التزام به انجام وظایف و مسئولیتها و به خاطر شور جوانی و دفع اذیت و آزارهایی که ممکن است به سبب ارتباطش با گروه برای وی پیش آید، ‌ارتباط برقرار نمی‌کند و از آن طفره می‌رود. متناسب با توضیح خطیر بودن مسئولیتی که اسلام بر دوش آنها نهاده، ‌و متناسب با انجام مسئولیت که جز در کنار گروه و جماعتی صورت نمی‌گیرد -، ‌باور و قناعت به ضرورت وجود جماعت یا گروه نیز، ‌به وجود می‌آید، ‌هر چند که اسلام آنها را مکلف به انجام این مسئولیتها کرده باشد؛ و این قناعت بویژه بعد از توضیح و تبیین منافعی است که بر وجود جماعت مترتب خواهد شد.

مرحله‌ی هفتم: ‌در این مرحله که مرحله‌ای نهایی تلقی می‌شود مدعو سؤالی را مطرح خواهد کرد و آن هم اینکه: ‌با چه گروهی وارد عرصه فعالیت شود

این مرحله بسیار مهم و سخت است و نیازمند ژرفنگری و توان روشنگری و قوت اقناع، ‌می‌باشد.

زیرا گروه‌های گوناگون و زنده‌ی فراوانی در میدان دعوت حضور دارند، ‌و جوانان را به سوی خود فرا می‌خوانند، ‌و همگی آنها لباس اسلام را به تن دارند، ‌و هر یک از آنها برای خود دارای طرحها، ‌شعارها و ابزارهایی خاص برای جذب جوانان، ‌هستند.

آنچه لازم و ضروری است جوانان آن را بدانند، ‌همانا مسئله فعالیت برای اسلام و توجه جدی به آن به عنوان مسئله‌ای اساسی، ‌است.

آنها باید راهی را که قرار است بدان حرکت کنند، ‌در انتخاب آن دقت کامل نمایند، ‌و اعتماد و اعتقاد راسخ به صحت و سلامت آن داشته باشند؛ و نباید در انتخاب گروهی که قرار است با آن برای تحقق بخشیدن به مبانی اسلام، ‌فعالیت کنند، ‌عجله نمایند؛ زیرا غیر از یک عمر و یک جان را ندارند و نباید آنها را در معرض خطر قرار داد، ‌بلکه باید آنها را هدایت‌دهی و جهت‌دهی کرد و برای کسب آگاهی و اطلاعات تلاش نمود، ‌و وقت و تلاش خود را در تبیین و روشن‌سازی مسایل، ‌صرف کرد.

و اطمینان و اعتماد و اعتقاد پیدا کردن بهتر از آنست که راهی را غیر از این انتخاب نمود و در آن عجله به خرج داد و فعالیت روشن‌سازی را انجام نداد.

شایان ذکر است که حتماً باید برای تحقق خواستهای اسلام و برپایی دولت اسلامی، ‌راهی را که پیامبر اسلام برای برپایی حکومت اسلامی طی کرد، ‌دنبال کنیم.

ایشان نخست نهال عقیده و ایدئولوژی اسلامی را در درون مسلمانان کاشت، ‌و آنها را در خانه ارقم بر سر سفره قرآن و در مدرسه خویش پرورش داد، ‌و از این مدرسه یا دانشگاه کسانی فارغ‌التحصیل شدند که عقیده‌ی اسلامی و همچنین شعور و وجدانشان بر وجودشان حاکم گردیده بود، ‌و اینها به حیات و زندگی آنها تبدیل شد و تمامی وقت، ‌تلاش ، ‌‌سلامتی، ‌فکر و مال و جان خود را برای آن بکار انداختند؛ و بر آن ثابت قدم ماندند، ‌و در راه آن انواع اذیت و آزارها و سختیها را تحمل کردند؛ اما هرگز از آن چشم‌پوشی نکردند و از آن دست برنداشتند؛ بلکه آن را گسترش دادند و با جان و مال خویش از آن دفاع نمودند.

در حقیقت اینها نقش ستونهای محکم و فولادین را در زیر ساخت دولت اسلامی، ‌ایفا کردند. بعداً پیامبر میان آنها پیمان برداری را منعقد نمود و آنها را سر و سامان داد و منظم کرد و از آنها عهد و پیمان گرفت که هر آنچه در توان دارند برای دفاع از دین تلاش نمایند.

و همین‌ها بود که مقدمات پیروزی الهی را فراهم کرد.

پیامبر اسلام، ‌بدین شیوه نخست قوت عقیده و بعداً قوت توحید و بعداً قوت بازو و سلاح را به دست آورد. زیرا اگر ستون و صف مسلمانان محکم و فولادین و منسجم باشد به راحتی می‌توانند با دشمنان خدا رو در رویی کنند و تجاوزگریهای آنها را با قوت و توان پاسخ دهند.

اما قبل از شکل‌گیری این ستون محکم و فولادین و هنگامیکه مسلمانان از لحاظ کمی کم بودند، ‌پیامبر اسلام مسلمانان را توصیه می‌کرد که در برابر اذیت و وآزار دشمنان صبر پیشه کنند و بر حقی که بدان ایمان آورده‌اند، ‌ثبات و پایداری داشته باشند؛ و همراه با این در تبلیغ دعوت به خیر مسلمانان پابر جا بمانند ؛ و هرگز از آنها نخواست که برای رویارویی با باطل با نیروی بازو وارد عمل شوند.

پس گروهی که در عرصه دعوت حضور دارد شایان آنست که با او فعالیت خود را آغاز کرد؛ اما هر گروهی که در فعالیت دعوی خویش بعد تربیتی و آماده‌سازی را بر بعد اتحاد و بکارگیری قدرت، ‌ترجیح ندهد و آن را در اولویت کاری خویش قرار ندهد؛ این، ‌در حقیقت گروهی است که فعالیت خود را در مخاطره می‌اندازد و باعث ضرر و خسارت برای فعالیت اسلامی نیز خواهد بود؛ زیرا تلاش برای قبض قدرت با قدرت عاری از تربیت و وحدت و از طریق احزاب سیاسی و بدون تربیت، ‌مایه‌ی خطر و نابودی برای فعالیت اسلامی می‌باشد، ‌آنهم قبل از آنکه این فعالیتها بطور طبیعی و بنا بر پایه‌ای محکم، ‌رشد و توسعه یابد؛ و هرگز این نوع فعالیتها نتیجه‌ای در بر نخواهد داشت و استقرار و دوام نخواهد آورد. پس نیاز به وجود پایه‌ای محکم و فولادین هست که این قانون و دستور اسلامی را قبول و اجرا نماید و از آن دفاع کند و اجازه ندهد که دیگران بر آن متمرکز شوند.

ساخت ساختمان طبیعی نیز همینطور است، ‌زیرا برای ساخت آن باید از پائین به بالا نه از بالا به پائین شروع کرد؛ و هر چند که حجم این ساختمان بزرگ باشد همان اندازه نیز زیرساخت آن دراز و پهن و عمیق خواهد بود. ساختمانی که ما آن را مورد نظر داریم، ‌ایجاد دولت جهانی اسلامی است، ‌زیرا این دعوت و پیام هم جهانی است و دشمنان ما هم جهانی‌اند؛ و این نکته را هم بیفزایم که در این عرصه زمان با عمر دعوتها و ملتها قابل قیاس است نه با عمر افراد.

این از سایه‌ی رحمت و منت الهی است که می‌بینیم امام شهید حسن البنا راه و روش خود را از سیر و پاک پیامبر(ص)گرفته است، ‌ایشان نیز بر ضرورت تربیت و آماده‌سازی خود مسلمان همانند فرد عقیده و همچنین بر تربیت خانواده و جامعه اسلامی به عنوان ستون محکم در ساخت و تشکیل حکومت و خلافت اسلامی، ‌تأکید می‌ورزد.

و لازم است برای مدعو توضیح داده شود که گروهی شایستگی تلاش و فعالیت با آن را دارد، ‌که اسلام را به گونه‌ای فراگیر و کلی مدنظر قرار داده باشد و با شیوه‌ای کلی برای آن کار کند، ‌یعنی اسلام را هم از لحاظ اعتقادی و عبادتی و اخلاقی و قانون، ‌حکومت و جهاد و... و در تمام جوانب زندگی خود پیاده کرده باشد و برای همه این بعدها سرمایه‌گذاری مادی و معنوی بکند ؛ و جایز نیست که تنها به یک یا چند جنبه توجه کرد و دیگر جوانب را اهمال نمود.

و همچنین گروهی که از او امید و انتظار واجبات دینی توسط او می‌رود و شایان آن است که با او فعالیت کرد، ‌باید دارای امتداد افقی در جهان باشد تا توسط آن اسباب و عوامل ایجاد پایه‌ی پهن و عریض دولت جهانی اسلام فراهم شود و تنها به حکومت محلی اکتفا نورزد.

و هر اندازه که گروهی دارای تجربه باشد، ‌همان اندازه نیز دارای انگیزه‌ای بیشتر برای تحقق اهداف دینی و سرعت تولید و استفاده بهینه از وقت و فعالیتها، ‌می‌باشد، ‌و بینش و حرکت وی بدور از افراط و تفریط و انحراف و اختراق و مطابق با رهنمودها و عملکردهای پیامبر و سلف صالح، ‌خواهد بود.

و همچنین لازم است که آن گروه، ‌منظم و هماهنگ، ‌و حرکت و فعالیت وی برنامه‌ریزی شده، ‌باشد؛ و نباید حرکتی از هم گسیخته و بدون برنامه و اندیشه و بدون نظم، ‌فعالیت نماید.

و حتماً باید مدعو را از خطا و خطر تفرقه و بکارگیری از تلاشها و فعالیتها در گروههایی کوچک وسایل و مباحث غیر ضروری، ‌توسط بعضی از گروهها، آگاه کرد.

کسی که می‌خواهد برای اسلام فعالیت نماید، ‌باید صدا و فعالیت خود را با گروهی که دارای ویژگی‌های سابق است، ‌ترکیب و هماهنگ کند؛ و جایز نیست که پرچم جدید دیگری را برافرازد و یا با گروهی که دارای تجربه جدید است، ‌حرکت خود را آغاز کند؛ تا با این رفتارها باعث و حامی تشتت و پراکندگی فعالیتها نشود.

و نباید از آن گروه بزرگ و صاحب تجربه جدا شود مگر اینکه گمراهی را در مجموع نه فرد یا افرادی از آن مشاهده کند.

با این توضیحات نسبتاً طولانی، ‌در این مرحله برای هر فرد راستگو و مخلصی روشن خواهد شد که این ویژگی‌های لازم برای چنان گروهی، ‌از سایه‌ی رحمت و مرحمت الهی در گروه اخوان‌المسلمین موجود است.

توصیه‌هایی ویژه در دعوت فردی:

1. استقامت وپایداری بر دعوت و به جدیت گرفتن و دنبال کردن آن، ‌و باید در مراحل دعوت جهت اطمینان در تداوم و استمرار آن بازنگری کرد تا ادای این مسئولیت و دستاورد این دعوت بنحواحسن صورت گیرد.

2. و بهتر آنست کسانی که در صدد اجرای وظیفه‌ی دعوت فردی هستند، ‌در رابطه با مفهوم دعوت و نحوه طی کردن مراتب آن توجیه و رهنمون شوند.

3. می‌توان دعوتگران فردی را در فعالیتهایشان کمک کرد آن هم به شیوه‌ی تشکیل گردهمائیها و دیدارهایی خاص برای کسانی که آنها را فرا بخوانند، ‌و در این گردهمائیها توضیحات و تبینات اضافی راجع به مفاهیم دعوی یا دینی برای شرکت‌کنندگان ارائه داد.

4. حتماً باید مراحل هفتگانه مذکور به ترتیب در درون و اعتقاد مدعو جا گیرد و محقق شود؛ زیرا مخالفت در ترتیب مراحل مذکور اکثراً باعث فرار و گریز مدعو از دعوت خواهد بود، ‌چون هر مرحله‌ای وابستگی تام به مرحله‌ی قبلی و باور و قناعت به آن دارد؛ مثلاً اگر فردی برای عضویت در گروهی فرا خوانده شود، ‌اما این فراخوانی بدون قناعت دادن به وی برای انجام مسئولیتهای عمومی‌ای که گروه و یا جماعت آنها را بر دوش او می‌گذارد باشد، ‌هرگز این مثبت نخواهد بود و...

5. نباید در طی کردن مراحل دعوت با مدعو، ‌سرعت و شتافت داشت و عجله به خرج داد، ‌تا اینکه زود به مرحله نهایی برسد، ‌به خاطر این که مدعو به هنگام برخورد با شک و شبه‌ای، ‌دچار عقب‌گرد نشود.

6. بهتر آنست با کسانی که قرار است در آینده عهده‌دار مسایل و مباحث دعوتی باشند، ‌بحث و گفتگو پیرامون مراحل هفتگانه با استدلال و قناعت به پایان برسد؛ تا این وظیفه‌ی مهم و خطیر بنحواحسن و آسان صورت گیرد.

7. همراه با برطرف کردن همه خواسته‌های مدعو راجع به راه دعوت صحیح، ‌لازم است که به دفع شبه‌های وارده نیز پیرامون فعالیت اسلامی و مطالبات آن و کسانی که این فعالیتها را دنبال می‌کنند، ‌پرداخت؛ تا مبادا مواردی از شک و شبه در درون او باقی بماند.

8. باید نجاحت و فلاحت بزرگ و مهمی که از آن لبیک گویان به دعوت الهی خواهد بود به بحث گذارد، ‌و خطرات و عواقب ناگواری نیز که در کمین معاندان این دعوت و کسانی که بدان پاسخ مثبت نخواهند داد، ‌ذکر کرد؛ زیرا بسیاری اوقات با استفاده از روش ترغیب و ترهیب می‌توان مدعو را متأثر خود کرد.

9. دعوتگران باید در حین برخورد با مشکلات و موانع و همچنین در ارائه‌ی راه حل آنها، ‌یکدیگر را کمک و رهنمون نمایند؛ و از تجربه بعضی‌هایشان در این عرصه استفاده کنند.

10. می‌توان در طی کردن مراحل یاد شده از وسایلی همانند رساله، ‌مجلات و... استفاده کرد و آنها را به مدعوین داد، ‌اما باید به آنها گوش‌زد شود که موارد مبهم و گنگ را بپرسند.

11. اگر کسانی از مدعوین، ‌آمادگی و شایستگی انجام وظیفه‌ی دعوتگری را پیدا کردند، ‌از آنها تقاضای انجام این وظیفه می‌شود، ‌و باید راه دعوت را برای وی توضیح داد، ‌و او را دنبال کرد.

12. با یاری خدا، ‌متناسب با اخلاص و پایداری و سعه‌ی صدر، ‌برکت و توفیق و دستاورد مثبت نیز در پی خواهد داشت.

13. دعوت فردی، ‌بخلاف دعوت جمعی، ‌در هر شرایطی می‌توان آن را به پیش برد؛ اما دعوت جمعی در مواردی که احیاناً با فشار روبه‌رو شود، ‌نمی‌تواند راه خود را ادامه دهد.

14. دعوت فردی، ‌دارای ویژگی خاصی است، ‌و این خود باعث برقراری ارتباط و رابطه بین مدعو و داعی می‌شود؛ اما دعوت جمعی همانند جلسات و درس و...، ‌باعث ارتباط مستقیم بین داعی و مدعو نخواهد شد.

15. دعوت فردی مردم به سوی خدا، ‌آزمون و آزمایش محسوب می‌شود، ‌و تجربه را برای دعوتگر کسب خواهد کرد، ‌و این خود یکی از مهمترین و لازمترین کارهایی است که باید انجام داد.

16. دعوت فردی، ‌فرد را وادار به تحصیل و مطالعه و تلاش هر چه بیشتر می‌کند، ‌تا قوت بیان هر چه بیشتر تقویت پیدا کند و بهتر و خوبتر بتواند، ‌ادای مطلب نماید.

17. دعوت فردی، ‌فرد را وا می‌دارد که قدوه و پیشوای دیگران باشد.

18. دعوت فردی، ‌این فرصت را برای مدعو فراهم می‌کند که بتواند آنچه به ذهنش می‌رسد بیان دارد، ‌و هر شک و شبه‌ای که در دل دارد برطرف نماید، ‌تا این مسئله به خوبی به انجام برسد.

19. با شمارشی ساده، ‌می‌توان دید که دستاورد دعوت فردی، ‌در کمترین زمان به چند برابر دعوت جمعی برسد.




ویژگی‌های دعوتگر:

1. نخست قبل از هر چیز، ‌باید دارای نیتی پاک برای خدا باشد، ‌زیرا بدون نیت پاک هر تلاش ناکام می‌گردد.

2. ارزش آن مسئولیت بزرگی که آن را بعهده گرفته بداند، ‌و اهتمام و توجه خاص بدان بنماید، ‌و متوجه آن پاداش بزرگی باشد که به سبب انجام آن مسئولیت مستحق آن می‌شود.


3. باید دعوتگر به حکمت و ژرفنگری و داشتن انتخاب خوب، ‌و موعظه حسنه و جدال با روش احسن، ‌شهره داشته باشد.

4. باید مهربان و انعطاف ‌پذیر، ‌و دارای اخلاق شایسته، ‌و همچنین صابر و بردبار باشد. و باید پیامبر و دیگران راستین را مقتدای خود گرداند و بدانها تأسی جوید، ‌و هر آنچه از اذیت و آزار در راه دعوت به او برسد، ‌نزد خدا دارای اجر و ثواب است.

5. باید از وضعیت جامعه‌ای که مردم را در آن دعوت می‌کند، ‌آگاه باشد، ‌و از جریانات و مسایلی که در جامعه وجود دارند نیز با خبر باشد؛ و باید تلاش کند که شناخت او از مدعو بیشتر باشد.

6. لازم است که همیشه مطالعه و تحقیقات را داشته باشد، ‌تا با دستی پر وارد جامعه شود.

7. باید سیره‌ی پاک نبوی و تاریخ اسلامی را به شیوه‌ای دقیق و عمیق، ‌بررسی و مطالعه کند؛ تا از آنها درس بگیرد، ‌و مشکلاتی که داعی در اثنای دعوت با آن روبه‌رو می‌شود و یا بعضی از موضع‌گیری‌های مسلمانان سده‌ی اول را بدان، ‌حل کند و از آنها بهره گیرد.

8. باید هر آنچه که می‌تواند قرآن را حفظ کند، ‌تا بتواند در دعوت خویش بدان استناد نماید؛ و روش قصص قرآنی، ‌می‌تواند تأثیر بسزایی در دل مردم، ‌داشته باشد.

9. داعی باید در سخنانش، ‌عقل و وجدان را با هم جمع کند، ‌و میان آنها هماهنگی برقرار نماید، ‌چون تحریک و بیدارسازی وجدان، ‌درون را آماده می‌کند که نسبت به خطاب عقل درک کامل داشته و بدان متأثر باشد.

پایان